به گزارش ایلنا، زمانی که گلنوش خسروی در سن 14 سالگی به تیم فوتبال زنان سپاهان پیوست کسی تصور نمیکرد روزی برسد که او تبدیل به اولین زن لژیونر ایران شود. فوتبال زنان ایران به گفته بازیکنان و مربیان این رشته با مشکل بزرگ عدم پوشش رسانهای دست به گریبان است و همین موضوع امکان پیشرفت را بسیار کاهش داده.
بدون پخش بازیهای لیگ زنان یا بازیهای ملی اسپانسری جذب فوتبال زنان نمیشود و مشکلات مالی و کمبود امکانات حتی تیم با ریشهای همچون ملوان را تا مرز انحلال میبرد. در چنین شرایطی انتقال گلنوش خسروی به تیم قهرمان لیگ ترکیه نوید ممکن شدن غیرممکنها را به همه زنان فوتبالیست میدهد.
خسروی سه فصل بازیکن ذوبآهن بود و از نظر بیان محمودی، مربی ذوبآهن، از همان ابتدای فوتبال حرفهای پتانسیل بالای خود را نشان داده بود: گلنوش بازیکنی بسیار جوان است که در اکثر ردههای تیم ملی بازی کرده. او یک هافبک وسط خیلی خوب و باهوش و بافکر و دونده است که قطعاً میتواند در لیگ ترکیه هم بدرخشد.
خسروی یکی از چند صد بازیکن فوتبال زنان ایران است که استعداد بالایی در رشد و پیشرفت دارند و در صورت قرار گرفتن در شرایط مناسب میتوانند به بازیکنان بزرگی تبدیل شوند.محمودی در ارتباط با دیگر استعدادهای فوتبال ایران گفت: در فوتبال زنان ما بازیکنانی داریم که میتوانند در تیمهای طراز اول دنیا بازی کنند، منتها متاسفانه به دلیل پوشش کم رسانهای ناشناخته میمانند.
اما میبینید که وقتی یک یا 2 بازیکن در بازیهای ملی میدرخشند، بلافاصله جذب تیمهای خارجی میشوند.گلنوش خسروی حالا تیتر بسیاری از رسانههای ورزشی فارسیزبان است و خیلی سریع از دختر 18سالهای که آن گل بهیادماندنی را در بازیهای آسیایی به مالدیو زد تبدیل به مطرحترین فوتبالیست زن ایران شد.
محمودی در اینباره گفت: با وجود پوشش کم رسانهای در صداوسیما با آمدن شبکههای اجتماعی اخبار ورزش زنان فراگیر شده است؛ مثلاً انتقال گلنوش در کسری از ثانیه در فضای مجازی پخش شد با وجود اینکه رسانه ملی هنوز به این موضوع نپرداخته است. انتقال گلنوش و مسیری که باز کرده برای خیلی از بازیکنان انگیزه شده است.
حالا 2 هفته است که گلنوش خسروی در ازمیر ترکیه به سر میبرد و به گفته خودش به همراه تیم تمرین میکند. او در مصاحبه با یکی از رسانهها درباره چگونگی انتقالش به ترکیه و تفاوت فوتبال 2 کشور اینگونه گفت: واقعیت این است که من سالهای قبل هم پیشنهادهایی داشتم ولی چون سنم کم بود و نمیتوانستم این پیشنهادها را بررسی کنم، اهمیتی به آنها نمیدادم، اما امسال که 18ساله شدم، تصمیم گرفتم جدیتر به این موضوع نگاه کنم.
او اضافه کرد: روزهای اول استرس داشتم، اما مربی تیم علی آلانک و مدیر تیم برهان ایلماز خیلی حواسشان به من است. مدام میپرسند مشکلی نداری، چیزی نیاز نداری. بازیکنان هم خیلی خوباند. من همیشه یک قرآن پیشم دارم و موقعی که استرس دارم، میخوانم. روزهای اول احتیاط میکردم که نبینند، اما وقتی فهمیدند من قرآن میخوانم، خیلی خوشحال شدند.
. 2 نفر از آنها گفتند برای ما قرآن بخوان. بعضیها میگفتند ما دوست داریم ولی نمیتوانیم بخوانیم. 2 نفر هم مثل من قرآن میخوانند. احساس غربت نمیکنم چون از نظر فرهنگی به هم نزدیک.....